سگ سیاه افسردگی- به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن
به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن. که شبی نخفته باشی …. معنی=خط و خال سیاه تو چنان است که گویی از قلم غبار چکه ای جوهر چکیده باشد. ☹. گمنام نوشته: به بال و …
غزلی از سعدی بَسَم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی به کجا رَوَم ز دستت که نمی دهی مجالی نه ره گریز دارم نَه طریق آشنایی چه غم اوفتاده ای را که تواند.
به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن … تو هم این مگوی سعدی که نظر گناه باشد …. آب اگر راكد بماند ، چهره اش افسرده خواهد گشت …… آبی فیروزه ای نماد بهشت ، قرمز ارغوانی نشان شراب ازلی ، سفید و سیاه نماد شب و روز و گذر زمان و قهوه ای …
هيچ از گفتن عنان واپس كشيد هيچ اندر غار خاموشى خزيد. گفت از … مه فشاند نور و سگ عوعو كند هر كسى بر خلقت خود مىتند. هر كسى را … ما به بحر تو ز خود راجع شديم و ز رضاع اصل مسترضع شديم. در فروع راه اى ….. عقل مىگفتى كه رنجش از دل است داروى تن در غم دل باطل است. آن غلامك دم … اين سخن پايان ندارد باز گرد سوى شاه و هم مزاج باز گرد.
من از گفتن نمی ترسم دلم دریاست می دانم … دم به دم عطر تو را دارم تو پیدا نیستی … این خیابان ها غم انگیز است زیرا نیستی … بخت بد و سیاه به ما داده زندگی ….. نوح و کوه) اشکالی ندارد ولو بحث برانگیز باشد و قافیه شناسان به مخالفت …. روزگاری صاحب نظران دانش عروضی، شعر را تنها در قالب غزل و قصیده و مثنوی و .
در واقع باید به شمس گفت که تو اصلاً خدا را نمیشناسی. … «کی توان با شیعه گفتن از عمر/ کی توان بربط زدن در پیش کر»؛ … حق طعن و دق / لیک بی غم شو شفیع تو منم/ خواجهی روحم نه مملوک تنم». … مولوی حق ندارد بهوسیلهی تحریف عقاید و القای اعتقادات غلط به شعرش زیبایی ببخشد. …… مه فشاند نور و سگ عو عو کند
که از آب بقا جویند عمــــر جاودانـی را …
از مایه بیچارگی قطمیر مردم می شود****ماخولیای مهتری سگ می کند بلعام را. زین تنگنای …… قسم به جان تو گفتن طریق عزت نیست****به خاک پای تو وان هم عظیم سوگند است …. ملامت از دل سعدی فرونشوید عشق****سیاهی از حبشی چون رود که خودرنگست …… به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن****که شبی نخفته باشی به درازنای سالی.
در ایدئولوژی نژاد برتر، آریاییها، که روزگاری هم به ایران مهاجرت کرده بودند، … سخن گفتن به پارسی بی بهره بردن از واژههای عربی شدنی هم باشد نابخردانه است. … عنوان نژاد میشناسیم نه از نظر تاریخی و نه از نظر علمی معنای ثابت و روشنی ندارد. …… غم کی تو را سرود که عباس میرزایت بعد از از دست دادن قافقاز تا آخر عمر سیاه بر تن کرد…
صبر کن حافظ که گر زین دست باشد درس غم عشق در هر …. زير ماشين سگي بغل مي كرد استخوان هاي … و به روز «سیاه» می افتد سال ها حوض … به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن . . . #سعدی … آسِمانم تیره کردی ماه من،افسرده ای؟ پس چرا با …
فکر میکنی قبله ام اگر الله ندارد ستایش را … از صبـح تا به شـام و ز شب تا دم سحر با چـرخ در ستــیزه و با روزگـار هم گـردیـد در …. مشخص است از تمسخر سیاه تو ….. امروز نه اغاز و نه انجام جهان است ای بس غم وشادی که پس پرده نهان است …… قتل يك شاعر افسرده به دست گل يخ. ….. عمر می گذرد و افسوس کردن هم حاصلی ندارد
چند روز پیش تو زندگیم یه اتفاقی افتاد که قبل از اون اتفاق فکر می کردم … شاید بازم از تنهایی بنویسم چون به خدا من الان 6 ساله با این سنم به تنهایی عادت … دانه بی حاصلم در شوره زار افتاده ام … سگم،سگی که تو یک روز عاشقم کردی … سگم،سیاه که شب توی خواب می بینم ….. به اميدتوزندگي كردم امّادگربي تواين دل اميد به زندگي ندارد.
حرف بسیار است اما اهل گفتن نیستم بادلم درگیرم آری باتو دشمن نیستم اینکه از تو … کردن به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن که …. خواب بودم، خواب دیدم مرده ام بی نهایت خسته و افسرده ام تا میان گور رفتم دل … زدند: عمر خود را ای جوان کردی تباه نامه اعمال تو باشد سیاه ما که ماموران حق داوریم پس تو را …
میری سفر که سگ سیاه افسردگی ولت کنه! . . . . . . . وقتی برمیگردی دم … وقتی تو خونه از مهاجرت کردن حرف میزنم ….. متاسفانه «به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن»،
نکنم به ترک زاری، که ز عشق زارم امشب. برچسبها: …. غم خوار خویش باش غم روزگار چیست. معنی آب زندگی و … دارم غم جانکاهی ، شب های سیاهی ، دور از رخ ماهی نه یار و نه ….. ندارد اشنایی. بدین افسرده جانی …… به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن. که شبی …
چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور … چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور … دلش افسرده ز فرط اندوه … کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را … سیاهی با چنین افسون مسلط گشت بر صحرا … سگها و گرگها. 1 …. روزگاری است که آدم ها فقط سقف مشترک دارند نه زندگی مشترک! …. بی خانمان که هیچ ندارد به جز خدای
سگ تو اين بازي … كي قراره غبار غم بره حال به شود؟ … میرفتم آهنگ های غمگین برای مردهای مست و افسرده میخوندم و شب تو بارون برمیگشتم به آپارتمان داغونم. همه اینا هم باید سیاه و سفید باشه. 4 … ولی جدی جدی به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن عزیزدلم.
… زلف تو بستیم. نگذشته ز سر پا به ره عشق نهادیم بر خاسته از جان به غم یار نشستیم ….. گر نبودی کارش الهام اله او سگی بودی دراننده نه شاه. پاک بود از ….. اندیشمند بزرگ سرزمینمان ارد میگوید: “سنگینی یادهای سیاه را با تنهایی دو چندان میکنی. به میان آدمیان ….. به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن چو شبی ندیده باشی به درازنای سالی.
برچسبها:ادبیات - حِکــــــایَـــــــتِ دل, به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن - Zabanadabi, دفتر ششم مثنوی معنوی - سیتی سنتر معنوی استاد هیچ مولانا ..., گنجور » سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل ۵, مطالب قدیمیتر - گنجور شعر - blogfa