به مادرم گفتم هیچ خواستگاری همانند «محمدحسین» نمیشود./خاطره
زهرا امامی همسر شهید مدافع حرم «محمدحسین مرادی» با ذکر خاطرهای از این شهید گفت: هر کس به خواستگاری من میآمد، او را با محمدحسین مقایسه میکردم.
زهرا امامی همسر شهید مدافع حرم «محمدحسین مرادی» با ذکر خاطرهای از این شهید گفت: هر کس به خواستگاری من میآمد، او را با محمدحسین مقایسه میکردم. به مادرم گفتم که هیچ …
در خواب به پدرم گفته بودند که عمرت آنقدرها کفاف نمیکند و پدرم در خواب به … چهارده معصوم روح مرا گرفتند و پیش پیغمبر بردند و من (مادر شهید مظلوم) گفتم که ما چه کار … در خانه چهار تا برادر شوهر داشتم، اما هیچ وقت با اینها رو به رو نمیشدم. … دارد و ما پشت سر پدربزرگش، سید محمدحسین، میایستادیم و نماز میخواندیم و …
خاطرات. یکی دیگر از شهدای مدافع حرم محمدحسین مرادی است که سال 1360 در تهران به دنیا آمد و آبان 1392 در چند …. به مادرم گفتم هیچ خواستگاری همانند «محمدحسین» نمیشود.
شهید مدافع حرم «محمدحسین حمزه» به روایت همسر؛ … وقتی مادر رفتند، به حسینآقا گفتم «من هیچیک از حرفهای شما را متوجه نشدم! … پدرشوهرم همیشه به او میگفت «حالا که همسرت هیچ نمیگوید خودت مراعات کن و زمانی را برای او بگذار!» … اقوام که به خانه پدرم میآمدند میگفتند «همسرت بیخیال این مأموریت رفتنها نمیشود؟
وقتی رفتند به مادرم گفتم: «محمدحسین با همه خواستگاران قبلی فرق … و من هیچ وقت به محمدحسین نگفتم من هم هر خواستگاری میآمد تو را با او مقایسه …
مادر امین به مربی سپرده بود که دنبال دختر خوبی میگردد. … با سادهترین لباس به خواستگاری آمد؛ پیراهن آبی آسمانی ساده، شلوار طوسی … بعد از آن با خنده و شوخی به امین گفتم «شما هر جا خواستگاری رفتید … امین میگفت «هیچ وقت اینطور دعا نکرده بودم، اما نمیدانم چرا قبل خواستگاری شما، ناخودآگاه چنین درخواستی کردم!
گروه خانواده؛ نعیمه موحد: وقتی خاطرات قبل از ازدواج تا آشنا شدن با … وقتی به مادرم گفتم میخواهم با یک جانباز ازدواج کنم ایشان کمی با من تند شدند. … از شانس من در آن هفته سه خواستگار پاسدار آمد (میخندد) من هم دیدم اینطور نمیشود و برگشتم سر حرف … و این بنده خدا هم احتمال میداد که برادرش شهید شده باشد چون هیچ خبری از …
به قاطی پاتی بزرگترین مرجع بلاگر ایرانی خوش آمدید! … آسایش کفر را به هم میریزیم … شهید مدافع حرم · به مادرم گفتم هیچ خواستگاری همانند «محمدحسین» نمیشود.
با خودم گفتم اونم یکی مثل خودت؛ خودت ماشین یکی دیگه قرض گرفتی باهاش کلاس … یه بار یکی از بستگان؛ دختر خانومی از دوستاشون رو به مادر گرام معرفی کردن …
گفتن حقیقت به خواستگار، یعنی اینکه پرده بکارتتان را از دست داده اید، و …. به این سادگی پاره نمی شود؛ بنابراین اگر پرده بکارت سالم می باشد، جای هیچ گونه ….. طباطبايي، سيد محمد حسين، ترجمه تفسير الميزان، ترجمه سيد محمد باقر موسوي ….. مادر يا بستگان دختر سوال شده و آنها گفته اند كه دختر باكره است و به استناد قول آنها عقد …
خاطرات عجیب شهید مدافع حرم؛ محمد حسین مرادی – نوید شاهد. یکی دیگر از شهدای مدافع حرم محمدحسین مرادی است که سال 1360 در تهران به دنیا آمد و آبان 1392 در چند متری حرم …
همسرش میگوید: «به قدری به حضرت آقا ارادت داشت و ولایی بود که یک … هرچند همسر جوانش شرط او را پذیرفته بود اما معتقد است: «هیچ وقت فکر … *تسنیم: احمدآقا روز خواستگاری بیشتر درباره چه مسائلی با شما صحبت کرد؟ …. محمد حسین بعد از رفتن پدرش، «بابا» گفتن را یاد گرفت/خواب … همگی منزل مادر همسرم بودیم.
روزی که همسر آیندهاش برای خواستگاری، زنگ دروازةخانةشان را به صدا درآورد. … پس از بررسی جسد اعلام کرد که نوعروس با هیچ مردی رابطة جنسی نداشته است؛ اما … به همین دلیل، بودن پردة بکارت نمیتواند نشانة پاکی یا ناپاکی باشد. … او وقتی کوچک بود، مادر و پدرش او را از تفریحات ورزشی منع میکردند. …. محمد حسین گفت:.
در خواب به پدرم گفته بودند که عمرت آنقدرها کفاف نمیکند و پدرم در خواب به مادرم گفته … چهارده معصوم روح مرا گرفتند و پیش پیغمبر بردند و من (مادر شهید مظلوم) گفتم که ما چه … در خانه چهار تا برادر شوهر داشتم، اما هیچ وقت با اینها رو به رو نمیشدم. … دارد و ما پشت سر پدربزرگش، سید محمدحسین، میایستادیم و نماز میخواندیم و میدیدیم او هم که …
ر. … روشن است که هیچ عامل دیگری جایگزین محبت طبیعی نسبت به فرزند نمیشود، تا … خدایا به زنم گفتن تو اگه زنش نمیشدی ما بهترین زندگی رو براش میساختیم.
آنها مستعد رفتار های عجیب و غریب بچه گانه هستند به ویژه وقتی تحت فشار باشند. … که شما در جایگاه پدر و مادر در بهترین موقعیت برای حمایت و راهنمایی فرزندتان قرار … به نوجوانی و بلوغ می باشد نیز عادی است مانند تمام نوجوانان و کودکان همسن خودش. …… تجربهای ذهنی است و به هیچ وجه نمیتوان آن را با انزوای اجتماعی عینی یکی دانست.
درست بعد از تعطیلات سهروزه عاشورای ۹۶، از «محمدحسین» عکسی با لبخندی … رحمت حرفهای زیادی برای گفتن دارد: «۱۸فروردین ۹۳ عازم سربازی شدم و آموزشی را هرجور که بود تمام کردم. … لحظات آخر هیچ فکری درباره خودم نداشتم و فقط به پدر و مادرم فکر میکردم. … سرظهر، روزجمعه، هیچکس پادگان نبود و نمیدانم از کجا مصطفی (دوست صمیمی و …
قربة الی الله هربار که میام گار شهدای چیذر و میریم بالا سرِ محمدحسین یادِ خاطره … اینکه ساعت دو شب غذاها را برمیدارد و به یتیمخانه میبرد و این بچهها مانند جوجهای که از دهان مادرشان …. به ارزویش رسید و وقتی مادرم تقاضای دیدار پدرم را کردند گفتن که نمیشود فقط ….. خبر داشتم که سید رفته خواستگاری، اومد پیش من گفتم: سید جان چه خبر؟
الهام حیدری همسر شهید طهرانیمقدم در جمعی صمیمانه و خودمانی خاطرات دوران کودکی، نوجوانی و … بعدها فهمیدم همان شب مادر من نیز به ایشان متوسل شده است. … حاج حسن آن موقع فرمانده توپخانه بود و به هیچ عنوان حاضر نمیشد که برای … بعد از میان پرده اتاق ایشان را نگاه کردم و دیدم مانند همه کسانی که به جبهه میروند با یک … محمدحسین هم همینطور بود.
محمدحسین، آرام بود هرچند گاهی از مشکلات شخصیاش برای دوستان نزدیکاش … رحمت حرفهای زیادی برای گفتن دارد: «۱۸فروردین ۹۳ عازم سربازی شدم و آموزشی را هرجور که بود تمام کردم. … لحظات آخر هیچ فکری درباره خودم نداشتم و فقط به پدر و مادرم فکر میکردم. … سرظهر، روزجمعه، هیچکس پادگان نبود و نمیدانم از کجا مصطفی (دوست صمیمی و …
و تو شدی خاطره برای نوه هایت یک پدربزرگ همیشه جوان شدی یک قاب برای ما شدی یک …. و قطعا مادر بزرگم و ایوب در بهشت همسایه ی دیوار به دیوار هم هستند و از انحا دعا گوی ما. … ایوب هرطور بود آقاجان را برای خواستگاری راضی کرد چند روز بعد ایوب با خانوادش … سریع خداحافطی کردم و مامان رو با عجله صدا کردم و جریان رو براش گفتم خیلی …
هنوز پوریا پورسرخ واکنشی به این خبر نشان نداده است . … و مهراوه شریفی نیا هم بازی است میگوید: خانم حاجیان مانند مادر من است و من نسبت به همه اعضای … خیلی خاطرات از آن دوران اولیه حضورم دارم که از ذهنم پاک نمی شود، ولی آزارم نمی دهد … ناپلئون می گوید هیچ گاه به گذشته ام نگاه نمی کنم، مگر اینکه بخواهم از آن درس بگیرم.
درآمد میلیونی عزاداران تقلبی از مراسم عزاداری مردگان در چین به سوژه داغ … می کنند که هیچ شناختی از فرد متوفی ندارند آنها با حضور در این مراسم مانند … زمانی که مرتضی به خواستگاری من آمد، پاسدار بود. … میگفت: «مادر سر نمازهایت دعا کن من بروم و شهید شوم. …. به مادرشوهرم گفتم چیزی نگویید تا محمدصدرا بیدار نشود.
برچسبها:به مادرم گفتم هیچ خواستگاری همانند «محمدحسین» نمیشود, خاطره جالب مادر شهيد بهشتي - تبیان, شهیدمحمدحسین مرادی - عاشوراییان, شهیدی که با چفیه به خواستگاری آمد - مشرق نیوز